قارس

لغت نامه دهخدا

قارس. [ رِ ] ( ع ص ) سرمای سخت و فسرده. ( منتهی الارب ). سرمای سخت. ( آنندراج ). اصبح الیوم الماء قارساً؛ ای جامداً. ( ناظم الاطباء ). || دیرینه از هرچیز. ( منتهی الارب ). قدیم و دیرینه از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ).
قارس. ( معرب ، اِ ) کبر است. ( فهرست مخزن الادویه ). مصحف «قرسیون » است. ( دزی ج 2 ص 326 ).

فرهنگ فارسی

کبر است

دانشنامه عمومی

قارس ( به لاتین: Qars ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان خیزی واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال امروز فال امروز فال تماس فال تماس فال شمع فال شمع