لغت نامه دهخدا
فروزة. [ ف ُ زَ ] ( ع مص ) خشم گرفتن و برافروخته گردیدن. ( منتهی الارب ).
فروزه. [ ف ُ زِ ] ( اِ ) به معنی صفت که مقابل ذات است. چون فروز به معنی روشنی است و بروشنی چیزها شناخته شود، همچنین فروزه یعنی صفت معرف و شناسای حقیقت چیزها خواهد بود. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج )( از فرهنگ دساتیر ). برساخته فرقه آذرکیوان است.