فرخاری

لغت نامه دهخدا

فرخاری. [ ف َ ] ( ص نسبی ) منسوب به فرخار. ( یادداشت به خط مؤلف ) :
برخوردن تو باشد از دولت و از نعمت
از مجلس شاهانه از لعبت فرخاری.منوچهری.چو بت ز کعبه نگونسار بر زمین افتند
به پیش قبله رویت بتان فرخاری.سعدی.رجوع به فرخار شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به فرخار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال عشق فال عشق فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس