غاشم

لغت نامه دهخدا

غاشم. [ ش ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از غشم.ظالم. بیدادگر. ستمگر. ستمکار. رجوع به غشوم شود.

فرهنگ عمید

۱. ظالم، ستمگر.
۲. غاصب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا استخاره کن استخاره کن فال امروز فال امروز فال درخت فال درخت