عید گه

لغت نامه دهخدا

عیدگه. [ گ َه ْ ]( اِ مرکب ) عیدگاه. رجوع به عیدگاه شود :
با دوست هم عنان به ره عیدگه شدیم
در سر خمار روزه و بر لب شراب عید.طالب آملی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

عید گاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال میلادی فال میلادی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فرشتگان فال فرشتگان