عنبر لرزان

لغت نامه دهخدا

عنبر لرزان. [ عَم ْ ب َ رِ ل َ ] ( اِخ ) کنایه از گیسوی حضرت رسالت پناه ( ص ). ( از برهان قاطع ) ( از انجمن آرا ) ( از ناظم الاطباء ). عنبر ارزان. رجوع به عنبر ارزان شود :
بوی کز آن عنبر لرزان دهی
گر به دو عالم دهی ارزان دهی.نظامی.

فرهنگ فارسی

کنایه از گیسوی حضرت رسالت پناه عنبر ارزان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم