لغت نامه دهخدا
السیف أصدق اِنباءً من الکتب
فی حده الحد بین الجد و اللعب
سرایید. و گویند خلیفه ابوتمام را سی هزار درهم بخاطر این قصیده بخشید. و چون به این بیت رسید که می گوید:
رمی بک اﷲ یرجیها فهدمها
ولو رمی بک غیراﷲ لم تصب
معتصم گفت : «دنّرت دراهمک »؛ یعنی درهمهای خود را به دینار تبدیل کردی ، و سی هزار دینار به وی بخشید. رجوع به تجارب السلف نخجوانی چ عباس اقبال صص 174 - 175 و فهرست ترجمه مقدمه ابن خلدون شود :
ز عموریه مادرش را بخواند [ اسکندر ]
چو آمد سخنهای دارا براند.فردوسی.افریقیه صطبل ستوران بارگیر
عموریه گریزگه باز بازدار.منوچهری.من گفته شعری مشتهر، در تهنیت وندر ظفر
از ( ( سیف أصدق ) ) راست تر در فتح آن عموریه.منوچهری.