علاه

لغت نامه دهخدا

علاه. [ ع ِ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عَلهی ̍. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ج ِ عَلهان. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ناحیه بزرگی است از عمل معره النعان از جهت بر و خشکی و مشتمل است بر قرای بسیار و مسافری که از حلب به حماه رود از اینجا عبور میکند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ