عقیم خاطر

لغت نامه دهخدا

عقیم خاطر. [ ع َ طِ ] ( ص مرکب ) دارای خاطری عقیم. که خاطری جامد دارد. که خاطرش را جولانی نباشد :
زین نکته های بکرند آبستنان حسرت
مشتی عقیم خاطر جوقی سقیم ابتر.خاقانی.

فرهنگ فارسی

دارای خاطری عقیم که خاطری جامد دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال احساس فال احساس فال راز فال راز