عقاد

لغت نامه دهخدا

عقاد. [ ع َق قا ] ( ع ص ) مبالغه است عاقد را. رجوع به عاقد شود. || سازنده و فروشنده نخها و تکمه ها. ( از اقرب الموارد ). علاقه بند.
عقاد. [ ع ِ ] ( ع اِ ) نخی است که در آن مهره هایی باشد و به گردن کودک آویخته گردد. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

عقاد یک منطقهٔ مسکونی در عمان است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ارمنی فال ارمنی فال قهوه فال قهوه