عبوس بودن

لغت نامه دهخدا

عبوس بودن. [ ع َ دَ] ( مص مرکب ) اخمو بودن. ترش روی بودن. بداخم بودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال عشق فال عشق فال تماس فال تماس فال درخت فال درخت