ضرغامه

لغت نامه دهخدا

( ضرغامة ) ضرغامة. [ ض ِ م َ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ). اسد. ضرغام. || مرد دلاور. ( منتهی الارب ). گشن قوی و توانا. مرد سخت. وفی نسخة و الوحل الشدید، فسّرها گل و لای شدید. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ضرغام، شیردرنده، مرددلاور، نیرومند
شیر بیشه ٠ اسد ٠ ضرغام یا مرد دلاور ٠

فرهنگ اسم ها

اسم: ضرغامه (دختر) (عربی) (تلفظ: zarghame) (فارسی: ضرغامه) (انگلیسی: zarghameh)
معنی: مؤنث ضرغام، شیر درنده، پهلوان، دلاور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا فال چوب فال چوب فال پی ام سی فال پی ام سی