صواغ

لغت نامه دهخدا

صواغ. [ ص َوْ وا ] ( ع ص )زرگر. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || ریخته گر. رجوع به صائغ شود. || دروغگو. ( منتهی الارب ). الکذاب و المزور الکلام. ( اقرب الموارد ).
صواغ. [ ص ُوْ وا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ صائغ. رجوع به صائغ شود.

فرهنگ عمید

‹صیّاغ› [قدیمی]
۱. ریخته گر.
۲. سخن پرداز.

فرهنگ فارسی

صائغ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا فال چوب فال چوب فال کارت فال کارت