صندوقداری

لغت نامه دهخدا

صندوق داری. [ ص َ ]( حامص مرکب ) عمل صندوقدار. رجوع به صندوق دار شود.

فرهنگ فارسی

عمل و شغل صندوقدار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم