صندق

لغت نامه دهخدا

صندق. [ ص َ دُ ] ( ع اِ ) مخفف صَندوق که در عربی صُندوق و در فارسی بفتح اول متداول است :
دخت ظهور غیب احد احمد
ناموس حق و صندق اسرارش.ناصرخسرو.رجوع به صندوق شود.

فرهنگ فارسی

مخفف صندوق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال عشقی فال عشقی