شیف

لغت نامه دهخدا

شیف. ( ع اِ ) خاری که در دنباله شاخه خرما برآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
شیف. ( اِخ ) یکی از مضافات بوشهر است واقع در یک فرسخ و نیمی میانه شمال و شرق شهر است و دریا در میانه است. شیف در قدیم بندر معتبری بوده و اکنون تنها چند خانوار در او متوطنند. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خاری که در دنباله شاخه خرما بر آید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب فال تک نیت فال تک نیت