شیر نوش

لغت نامه دهخدا

شیرنوش. ( نف مرکب ) شیرنوشنده. که شیر مادر بخورد. شیرخوار :
کودک اول چون بزاید شیرنوش
مدتی خامش بود از جمله گوش.مولوی.

فرهنگ فارسی

شیر نوشنده که شیر مادر بخورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم