شفق زار

لغت نامه دهخدا

شفق زار. [ ش َ ف َ ] ( اِ مرکب ) شفق جلوه. شفق کده. شفقستان. چیزی سرخ و گلگون. ( ناظم الاطباء ). سرخرنگ :
ز دست خودش بر سر دار کن
ز خونش هوا را شفق زار کن.ملا طغرا ( از آنندراج ).و رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

شفق جلوه شفق کده شفقستان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال درخت فال درخت فال تماس فال تماس فال میلادی فال میلادی