شربین

لغت نامه دهخدا

شربین. [ ش َ ] ( اِ ) نام درخت قطران است و آن نوعی از صنوبر باشد. ( برهان ) ( از آنندراج ). قادریس.درختی عظیم که قطران از آن گیرند. ( یادداشت مؤلف ).درختی است چون سرو اما از آن سرخ تر و خوشبوی تر و برگ آن پهن تر و میوه آن خردتر باشد و از آن نیکوترین قطران آید و قسم کوچک آن را عرعر بری خوانند. ( از اقرب الموارد ). درختی که از آن قطران میگیرند. ( ناظم الاطباء ). از اصناف سرو است ، برگش از آن عریض تر و ثمرش شبیه به بار سرو و از آن کوچکتر و بهترین قطران از او حاصل شود و بعضی او را از اقسام صنوبر دانسته اند و به سرو شبیه و از آن کوچکتر است و در اصفهان معروف به درخت نوش است و قسمی از او کوچکتر و خارناک و ثمرش به قدر گردکان و عرعر بری گویند. ( از مخزن الادویة ). || درخت کاج. ( از ناظم الاطباء ). || درخت زرشک. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ارز شود.

فرهنگ عمید

درختی با برگ های پهن که در طب قدیم برای معالجۀ معده و کبد به کار می رفته، درخت نوش.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - درخت سدر . ۲ - درخت پسته .

دانشنامه عمومی

۳۱°۱۱′۳۸″شمالی ۳۱°۳۱′۲۸″شرقی / ۳۱٫۱۹۳۸۸۹°شمالی ۳۱٫۵۲۴۴۴۴°شرقی / 31. 193889; 31. 524444
شربین نام شهر و شهرستانی در استان دقهلیه مصر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا فال فرشتگان فال فرشتگان فال تخمین زمان فال تخمین زمان