شبعان

لغت نامه دهخدا

شبعان. [ ش َ ] ( ع ص ) سیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، شِباع و شَباعا. ( اقرب الموارد ).
شبعان. [ ش َ ]( اِخ ) نام کوهی است در بحرین. ( از معجم البلدان ).
شبعان. [ ش َ ] ( اِخ ) نام قلعه است درمدینه در دیار اسیدبن معاویة. ( از معجم البلدان ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم