سپرور

لغت نامه دهخدا

سپرور. [ س ِ پ َرْ وَ ] ( ص مرکب ) سپردار. آنکه سپر می دارد. ( ناظم الاطباء ) :
سپرور پیاده ده ودو هزار
گزین کرد شاه از در کارزار.فردوسی.

فرهنگ فارسی

سپر دارد آنکه سپر بر میدارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال پی ام سی فال پی ام سی فال مکعب فال مکعب فال چای فال چای