سورو

لغت نامه دهخدا

سورو. [ س ِ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گورگ سردشت بخش سردشت شهرستان مهاباد. دارای 215 تن سکنه. آب آن از رودخانه سردشت و محصول آنجا غلات ، توتون و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان گورگ سردشت بخش سردشت بخش سردشت شهرستان مهاباد

دانشنامه عمومی

سورو (زرآباد). سورو، روستایی در دهستان زرآباد غربی بخش کاروان شهرستان زرآباد در استان سیستان و بلوچستان ایران است. این روستا، مرکز بخش کاروان است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۳۷۲ نفر ( ۳۸۱ خانوار ) بوده است.
سورو (قلعه گنج). سورو، روستایی در دهستان چاه دادخدا بخش چاه دادخدا شهرستان قلعه گنج در استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۰۲ نفر ( ۲۴ خانوار ) بوده است.
سورو (لریک). سورو ( به لاتین: Soru ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان لریک واقع شده است.   سورو ۱۲۳۸ نفر جمعیت دارد. اهالی آن از مردم تالش هستند.
سو یا سُ در زبان تالشی به معنی حیاط یا مزرعه و رو به معنی رود یا رودخانه است و سورو یعنی مزرعه یا حیاطی که در کناره رودخانه قرار گرفته است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم