سوداناک

لغت نامه دهخدا

سوداناک. [ س َ / سُو ]( ص مرکب ) توهم انگیز. آشفته کننده. شگفت :
گفت سوداناک خوابی دیده ام
در دل شب آفتابی دیده ام.مولوی.

فرهنگ عمید

۱. صاحب سودا.
۲. دارای هوا و هوس، آمیخته به هواوهوس.

فرهنگ فارسی

توهم انگیز آشفته کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا فال اوراکل فال اوراکل فال سنجش فال سنجش