سنگ و سبو

لغت نامه دهخدا

سنگ و سبو. [ س َ گ ُس َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) همانند سنگ و سبو. کنایه از ناپایداری. فناپذیری. از بین رفتن :
نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس
بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست.حافظ.رجوع به سنگ شود.

فرهنگ فارسی

همانند سنگ و سبو کنایه از ناپایداری فناپذیری از بین رفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال حافظ فال حافظ