سنبلستان

لغت نامه دهخدا

سنبلستان. [ سُم ْ ب ُ ل ِ ] ( اِ مرکب ) جائی که سنبل میروید. و آنجا که سنبل فراوان باشد :
مژه ها و چشم مستش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی خطایی.عراقی.و در بیت زیر کنایه از عارض است :
سنبلستان خطم خشک نگشته ست هنوز
بمن آئید که آهوی ختائید همه.خاقانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال ارمنی فال ارمنی