سلیح داری

لغت نامه دهخدا

سلیح داری. [ س ِ ]( حامص مرکب ) سلاح داشتن. عمل سلاح داشتن :
زهره دهدش بجام یاری
مریخ کند سلیح داری.نظامی.

فرهنگ فارسی

سلاح داشتن . عمل سلاح داشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال پی ام سی فال پی ام سی فال تماس فال تماس فال زندگی فال زندگی