سلوف

لغت نامه دهخدا

سلوف.[ س َ ] ( ع ص ) ستور پیش به آب رونده. ج ، سُلف. ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). اشتر پیش آهنگ. ( مهذب الاسماء ). || پیکان دراز. || اسب شتاب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
سلوف. [ س ُ ]( ع مص ) پیش رفتن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پیش رفتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم