سلاخی کردن

لغت نامه دهخدا

سلاخی کردن. [ س َل ْ لا ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کشتن. پوست کنی گویا ترجمه این است. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کشتن - پوست کنی گویا ترجمه این است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم