سری کردن

لغت نامه دهخدا

سری کردن. [ س ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سواری کردن. ( آنندراج بنقل از اسکندرنامه ).

فرهنگ فارسی

سواری کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم