لغت نامه دهخدا
سربیشه. [ س َ ش َ ] ( اِخ ) ده بهمئی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. دارای 150 تن سکنه است. آب از چشمه. محصول آن غلات ، پشم ، لبنیات. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سربیشه. [ س َ ش َ ] ( اِخ ) ده بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول. دارای 100 تن سکنه است. آب از کارون. محصول آن غلات. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سربیشه. [ س َ ش َ ] ( اِخ ) ده مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. آب آن از قنات. محصول آن غلات ، شلغم. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).