سرابالا

لغت نامه دهخدا

سرابالا. [ س َ ] ( ص مرکب ) مقابل واژون.( آنندراج ). فراز. مقابل سرازیر. سربالا :
ره تعریف بختش طی کنم چون
سرابالاست این ره تا بگردون.میریحیی شیرازی ( از آنندراج ).رجوع به سربالا شود.

فرهنگ عمید

= سربالا

فرهنگ فارسی

مقابل واژون فراز مقابل سرازیر سربالا .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم