سرگله. [ س َ گ َ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) سردار رمه. ( آنندراج ). گوسفندی که پیشاپیش گله رود و چنین گوسفند فربه تر از دیگر گوسفندان است : گوسفندی قوی که سرگله بود پایش از بار دنبه آبله بود.نظامی.ابلیس کند راهزنی راهروان را این گرگ نظر از رمه بر سرگله دارد.صائب ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
سردار رمه . که پیشاپیش گله رود و چنین گوسفند فربه تر از دیگر گوسفندان است .