سر دروا

لغت نامه دهخدا

سردروا. [ س َ دَرْ ] ( ص مرکب ) غافل. گمراه. سردرهوا: سامد؛ سردروادارنده و پیوسته رونده از شتر و جز آن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

غافل گمراه سر درهوا سامد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم