سخوان

لغت نامه دهخدا

سخوان. [ س ُ خوا / خا ] ( اِ ) استخوان :
خسروا جایی بهمت ساختی جایی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد خواهی بر سخوان .عسجدی ( دیوان ص 31 ).

فرهنگ عمید

= استخوان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم