سخن روا

لغت نامه دهخدا

سخن روا. [ س ُ خ َ رَ ] ( ص مرکب ) نافذالکلمه. که سخن او را بشنوند. مهتر و رئیس : مردی بود از جهودان بنی النضیر و مهتر و سخن روا بود و بر آن حصار بنی النضیر حکم داشتی. ( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ).

فرهنگ فارسی

نافذ الکلمه که سخن او را بشنوند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس