سباب

لغت نامه دهخدا

سباب. [ س َب ْ با ] ( ع ص ) بسیار دشنام دهنده. ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ).
- سَبّاب ُ العَراقیب ؛ شمشیر.( اقرب الموارد ).
سباب. [ س ِ ] ( اِخ ) جایگاهی است در مکه. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

بسیاردشنام دهنده
جایگاهی است در مکه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال راز فال راز فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت