لغت نامه دهخدا
بجم گفت کای خسته از رنج راه
بدین سایه گه از چه کردی پناه.فردوسی.بخفت اندر آن سایه گه شهریار
نهاده سرش مهربان بر کنار.فردوسی. || پناه. حمایت. کنف :
هر که در سایه گه دولت او گام نهاد
کند از مسکن او حادثه چرخ حذر.سنایی.رجوع به سایه گاه شود.