سابحات

لغت نامه دهخدا

سابحات. [ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ سابحة. رجوع به سابحة شود. || کشتیها. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ارواح مؤمنان. ( اقرب الموارد ). ارواح مؤمنان که به آسانی بیرون کرده شوند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ارواح المؤمنین تخرج بسهولت. ( تاج العروس ). || ستارگان. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || فرشتگان که میان زمین و آسمان تسبیح کنند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) فرشتگانی که میان زمین و آسمان تسبیح کنند.

فرهنگ عمید

۱. = سابح
۲. کشتی ها.
۳. ستارگان.

فرهنگ فارسی

جمع سابحه، کشتی هاوستارگان
( اسم ) فرشتگانی که میان زمین و آسمان تسبیح کنند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم