زیان دیدن

لغت نامه دهخدا

زیان دیدن.[ دی دَ ] ( مص مرکب ) آسیب و گزند دیدن :
در حد حجاز امن یابم
گر سوی خزر زیان ببینم.خاقانی.چون سوزن گر شکسته گشتم
جز چشم و سری زیان ندیدم.خاقانی. || خسارت و ضرر دیدن. متضرر شدن. مغبون شدن :
گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی
کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی.منوچهری.با شکستم زین خران گرچه درست از من شدند
خوانده ای تا عیسی از مقعد چه دید آخر زیان.خاقانی.خاقانی سود و مایه عمر
الا ززبان زیان ندیده ست.خاقانی.هرچه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جوی زیان بینی.هاتف.

فرهنگ فارسی

آسیب و گزند دیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم