زلیب

لغت نامه دهخدا

زلیب. [ زَ ] ( اِ ) زلیبا :
آردی روغن و حلوای برنجی و زلیب
مرد کاری ، چوبه چنگال زنی اول بار.بسحاق اطعمه ( از نظام قاری ).رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

زلیبا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال مکعب فال مکعب