ریش گاوی

لغت نامه دهخدا

ریش گاوی. ( حامص مرکب ) حماقت و بی تمیزی. ( مجموعه مترادفات ص 127 ). صفت ریش گاو. ابلهی و نادانی. ( یادداشت مؤلف ). گولی. ابلهی. ( امثال و حکم دهخدا ). حماقت. ( غیاث اللغات ) :
آن خلیفه گول هم یک چند نیز
ریش گاوی کرد خوش با آن کنیز.مولوی.ز ریش گاوی خود غره شد به حلم تو دشمن
نداند آنکه کند شیرگاه خشم تبسم.ابن یمین.

فرهنگ فارسی

حماقت و بی تمیزی . صفت ریش گاو ابلهی و نادانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم