رواجب

لغت نامه دهخدا

رواجب. [ رَ ج ِ ] ( ع اِ ) پیوندهای بیخ انگشتان یا شکمهای مفاصل انگشتان یا استخوانهای انگشتان است یا پیوندهای استخوان آن یا پشت استخوانهای انگشتان یا مابین پیوندهای انگشتان و استخوانهای آن یا پیوندهای نزدیک سرانگشتان. واحد آن راجبة و رُجْبة است. ( از منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغة ). مفاصل اصول انگشتان و گویند: «یدک علی محو خطوطالرواجب اقدر منها علی محو خطوطالمواجب ». ( از اقرب الموارد ).
- رواجب الحمار ؛ رگهای مخارج آواز خر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

پیوندهای بیخ انگشتان یا شکمهای مفاصل انگشتان یا استخوانهای انگشتان است یا پیوندهای استخوان آن یا پشت استخوانهای انگشتان یا ما بین پیوندهای انگشتان و سر استخوانهای آن یا پیوندهای نزدیک سر انگشتان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ورق فال ورق فال ای چینگ فال ای چینگ