رنگ پریدن

لغت نامه دهخدا

رنگ پریدن. [ رَ پ َ دَ ] ( مص مرکب ) رنگ باختن. ( آنندراج ). پریدن رنگ چهره از ترس یا خشم یا بیماری :
اگرچه نقش دیوارم بظاهر در گرانخوابی
اگر رنگ از رخ گل می پرد بیدار می گردم.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رنگ باختن پریدن رنگ چهره از ترس یا خشم یا بیماری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم