رشوند

لغت نامه دهخدا

رشوند. [ رَش ْ وَ ] ( اِخ ) از ایلات اطراف قزوین. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 112 ). از ایلات اطراف تهران ، ساوه ، زرند و قزوین ، و مرکب از 400 خانواده است که در اطراف قزوین مسکن دارند و چادرنشین هستند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

از ایلات اطراف قزوین

دانشنامه آزاد فارسی

رَشْوَنْد
از طوایف کُرد ناحیۀ قزوین، ساکن رودبار الموت و رودبار محمدزمان خان. این مردم از دو قرن پیش چادرنشینی را ترک کردند و یک جانشین شدند. رشوندهای الموتی به ترکی سخن می گفتند و رشوندهای رودباری به کردی کرمانجی تکلم می کردند. این طایفه را از اطراف هرات (شاید نواحی کردنشین شمال خراسان) به قزوین کوچانده اند. از سران رشوند، برخوردارخان و زال خان در خدمت کریم خان زند بودند. جمعیت این طایفه در عهد ناصرالدین شاه قاجار نزدیک به ۱۰۰۰ خانوار یک جانشین بود. محمدعلی خان رشوند در زمرۀ مخالفان مشروطه و پسرش جعفرخان از عوامل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ناحیۀ قزوین بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت