رسانیدنی

لغت نامه دهخدا

رسانیدنی. [ رَ / رِ دَ ] ( ص لیاقت ) رساندنی. قابل رسانیدن. لایق رسانیدن. شایسته ایصال. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به رسانیدن و رساندن و رساندنی شود.

فرهنگ فارسی

رساندنی قابل رسانیدن لایق رسانیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال اعداد فال اعداد فال اوراکل فال اوراکل