رد شده

لغت نامه دهخدا

ردشده. [رَ ش ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) رانده شده. ( یادداشت مؤلف ). مطرود. دورگردیده شده. دورداشته شده :
بر محک رغبتم بیش مزن بهر آنک
رده شده عالمم قلب همه دستها.خاقانی.

فرهنگ فارسی

رانده شده مطرود دور گردیده شده دور داشته شده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم