لغت نامه دهخدا
کز عمر هزار ساله نوح
صد دولت دیرمان ببینم.خاقانی.|| بقا و پایداری و بمعنای باقی و پایدار. ( غیاث ) ( آنندراج ).
دیرمان. [ دِ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دلدوز بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار با 150 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).