دولی

لغت نامه دهخدا

دولی. ( حامص ) ( از: دول + یای مصدری ) حیله بازی و بی شرمی و بدسرشتی. حیزی. هیزی. مخنثی. بغایی. ( یادداشت مؤلف ). دغابازی. ( شرفنامه منیری ). مکر و فریب. ( آنندراج ). فریب و مکر و حیله. ( ناظم الاطباء ) :
همان که بودی از این پیش شادگونه من
کنون شده ست دواج تو ای به دولی فاش.عسجدی.
دولی. [ لا ] ( ع اِ ) سختی و بلا. ( ناظم الاطباء ).
دولی. [ لی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب است به دول. ( منتهی الارب ). رجوع به دول شود.

فرهنگ فارسی

منسوب است به دول .

دانشنامه عمومی

دولی ( به ترکی استانبولی: Develi ) شهری است در کشور ترکیه که در استان قیصریه واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۳۶٬۰۷۲ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۳۶٬۰۲۳ نفر می باشد.
دولی (کبودرآهنگ). دولی یک روستا در ایران است که در شهرستان کبودرآهنگ استان همدان واقع شده است. دولی ۴۸۶ نفر جمعیت دارد.
این روستا در دهستان سرداران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۸۶ نفر ( ۱۲۲ خانوار ) بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم