دوره گردی

لغت نامه دهخدا

دوره گردی. [ دَ / دُو رَ گ َ ]( حامص مرکب ) حالت و عمل دوره گرد. سیاری. متحرکی. ( یادداشت مؤلف ). || طوافی. عمل دوره گرد. کار دوره گرد. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دوره گرد شود.

فرهنگ فارسی

حالت و عمل دوره گرد . سیاری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم