ده نشین

لغت نامه دهخدا

ده نشین. [ دِه ْ ن ِ ] ( نف مرکب ) که در ده نشیند. که در ده سکنی گزیند. روستایی. دهقان. دهگان. روستا. قاری. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دهقان شود.

فرهنگ فارسی

که در ده نشیند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم